فروردین؛ نمادی جهانی برای آب و زمین
فروردین، که به حق یکی از مناسبترین فرصتها برای آغاز سال و حیات دوبارهٔ زمین در تقویم ایرانی است، اکنون به نمادی جهانی برای حفظ آب، زمین و محیط زیست تبدیل شد. این ماه با مصوبات مجامع بینالمللی، میزبان چند مناسبت مهم در حوزهٔ حفاظت از کرهٔ زمین، آب، منابع طبیعی و محیط زیست نزد تمام ملتها شده است.

مناسبتهایی مانند روز جهانی جنگل (اول فروردین) که با هدف افزایش آگاهی دربارهٔ اهمیت جنگلها و ضرورت حفاظت از آنها نامگذاری شده است. جنگلها ریههای زمیناند و نقش کلیدی در حفظ تعادل آب و هوا، تنوع زیستی و امنیت غذایی ایفا میکنند.
روز جهانی آب (۲ فروردین) این مناسبت بر اهمیت آب شیرین و مدیریت پایدار منابع آبی تأکید دارد. بحران جهانی آب، ناشی از تغییرات اقلیمی، آلودگی و مدیریت نادرست، نیازمند اقدامات فوری و هماهنگ بینالمللی است. تحقق هدف ششم توسعهٔ پایدار، مستلزم سرمایهگذاری در زیرساختها، سیاستگذاریهای مؤثر و مشارکت جامعه در مصرف بهینهٔ آب است.
روز جهانی هواشناسی (۳ فروردین)؛ هواشناسی نقش حیاتی در پیشبینی بلایای طبیعی، مقابله با تغییرات اقلیمی و حفاظت از محیط زیست دارد. این روز اهمیت دادههای هواشناسی را در برنامهریزیهای زیستمحیطی و اقتصادی برجسته میسازد.
ساعت زمین (۹ فروردین)؛ در این رویداد نمادین، میلیونها نفر در سراسر جهان با خاموش کردن چراغها به مدت یک ساعت، به صرفهجویی در انرژی و کاهش مصرف سوختهای فسیلی متعهد میشوند. این اقدام نمادین، فرصتی برای احیای منابع طبیعی و کاهش گرمایش جهانی است.
روز جهانی زمین؛ هرچند این مناسبت در تقویم ما برای دوم اردیبهشت ثبت شد، اما برنامههای مرتبط با آن از اواخر فروردین آغاز میشود و به نوعی میتوان آن راهم در دایره فروردین قرار داد. روز زمین یادآور مسوولیت همگانی در قبال حفاظت از سیارهٔ سبزمان است.
سوال این است: با این که دانشمندان ایرانی و حتی مردم فرهنگی و اهل علم ما در طول قرون و اعصار به اهمیت آب و محیط زیست برای تداوم حیات واقف بودند و این فرهنگ را برای ما هم تدوین و ماندگار کردند، چرا اکنون محیط زیست ایران گرفتار کمآبی و ضعف شدید منابع آب، تخریب جنگلها، محیط زیست و آلودگی خاک است؟
آب و خاک اگرچه در فرهنگ ما باارزش است، اما در عمل توجه وفادارانه به آنها نداریم تا حدی که دردها و بیماریهای مزمن به طور یقین ناشی از عوامل پیچیدهٔ فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی است.
علاوه بر آن، ما در منطقهای خشک و نیمهخشک قرار داریم و به دلیل تغییر اقلیم، در دهههای اخیر با کاهش بارندگی و افزایش دما هم مواجه شدهایم؛ اما بحران آب و خاک را باید در نتیجهٔ بیتوجهی به توسعهٔ پایدار و اولویت دادن به منافع کوتاهمدت فردی و اجتماعی بر امنیت بلندمدت ملی و زیستمحیطی جستجو کنیم.
دهههای متمادی است ادعا میکنیم میخواهیم در مصرف آب شهری، صنعتی و کشاورزی صرفهجویی کنیم؛ اما همچنان میزان مصرف آب از موجودی تجدیدپذیر بیشتر است و کاری جدی انجام نشده، یا اگر شده تاثیر کمی بر کنترل مصرف داشته و حفظ آب به یقین عمومی تبدیل نشده است.
قرار بود با نصب امکانات کاهنده مصرف آب شرب، حتی کاهش قطر لولههای آب واحدهای مسکونی، کارهای اساسی برای صرفهجویی و فرهنگسازی انجام شود، اما به جای سرمایهگذاری برای صرفهجویی، سرمایهگذاریها به سمت انتقال آب رفت.
همچنین با وجود بیش از یک میلیون و ۲۰۰ هزار حلقه چاه در کشور که سالانه ۶ میلیارد مترمکعب از ذخایر تجدیدپذیر را میمکند، چه توقعی از نجات آب داریم که حتی با توسعه سیستمهای نوین آبیاری، مصرف این آب محدود هم با توسعه سطحی اراضی کشاورزی، افزایش یافته است.
عدم تخریب چاههای غیرمجاز، نبود کنتورهای هوشمند، فراوانی کشت غرقابی، هدررفت ۳۰ درصدی آب در شبکههای فرسوده شهری و روستایی، آلودهسازی آب به فاضلاب، نداشتن سیاست قدرتمند تغییر الگوی کشت و آمایش سرزمین به سمت روشهای کممصرف (مانند کشت گلخانهای و آبیاری قطرهای و نکاشت محصولات آببر در مناطق کمآب) عدم رصد و پویش جنگلها و مراتع و عدم برخورد جدی با متخلفان و متعدیان به منابع طبیعی، عدم توان انتقال صنایع آببر مانند فولاد به سواحل و... تنها بخشی از موانع است که اجازه نداد به جلوگیری از فرونشست زمین و نابودی ذخایر آب دست یابیم.
واقعیت این است، ما هنوز آب را بهعنوان یک مسالهٔ امنیتی در نظر نگرفتهایم. اگر آب نباشد، نهتنها امنیت غذایی از بین میرود، بلکه تنشهای سیاسی و اجتماعی بین استانها نیز افزایش خواهد یافت. برای جلوگیری از تکرار اشتباهات گذشته، باید عزم عمومی و دفاعی برای تغییر سیاستها، بازگشت به خرد جمعی در مدیریت منابع و فرهنگسازی برای همسویی منافع فردی و عمومی، در دستور کار جدی باشد.
#مجید_زندی. خبرنگار کشاورزی
نظر دهید