• 1403/10/29 - 09:08
  • - تعداد بازدید: 773
  • زمان مطالعه : 8 دقیقه

تقویت تعاونی‌های تولید، بستر سودآوری و کشاورزی پایدار

 

با وجود همه تلاش‌های انجام شده، کشاورزان خرده‌پا که اکثریت مطلق کشاورزان هستند، هنوز به رفاه مورد نیاز نرسیدند؛ آنها همواره خرج‌شان ۱۰۰ و دخل‌شان ۵۰  است. مجبورند نهاده‌های مورد نیاز را گران‌تر از محصولات قابل فروش خود بخرند و درآمد‌شان در کنار انبوه هزینه‌های تولید محصول، کم و یا حتی پایین‌تر از هزینه‌های زندگی است. تولیدات خود را هم مجبورند به بهای کمتر از آنچه میل دارند و بعضٱ به واسطه‌ها یا غیر آن بفروشند. همواره یک چشم کشاورز ما باید به آسمان باشد که اگر باران نبارد، آن سال سودی عایدش نخواهد شد و یک چشم دیگرش به بازار عرضه، که اگر تنظیم نباشد در تأمین امرار معاش هم با مشکل مواجه می‌شود. در مواردی دیدیم قیمت محصول در اختیار کشاورز در بازار آنقدر کم است که نه عرضه برای او به صرفه است و نه در توان دارد که محصول را جمع‌آوری و انبار کند، دردی که دیدیم در آن لحظات چگونه بر دل کشاورزان سنگینی می‌کند که سبب می‌شود فکر و ذهن کشاورز فقط به تولید معطوف نباشد، او علاوه بر سختی تهیه آب و برق و سایر نهاده‌ها که خود مشکل بسیار بزرگی است، باید وقت و سرمایه خود را برای بازاریابی هم هدر دهد، اگرچه تخصص اصلی‌اش تولید است و او فرصتی همزمان برای تهیه نهادها و بازاریابی ندارد.

 

در طرف مقابل با ۷۰ درصد شدن جمعیت شهری، عمده مصرف کنندگان در شهرها و پایگاه‌های صنعتی و سیاسی کشور ساکن هستند و اعتراض آنها به کمبود و گرانی، سریع‌تر به گوش مسوولان می‌رسد و اگر به عنوان مثال چند روز  گوجه‌فرنگی، سیب‌زمینی، پیاز و... کم یا گران شود، اعتراض خواهند کرد. دولت مجبور می‌شود از طریق واردات مشکل را موقتا حل کند. اما در مقابل اگر برق چاه آب قطع شود؛ یا تأمین نهاده‌های مورد نیاز کشاورز نه یکروز و دو روز، بلکه دو ماه و سه ماه با تأخیر مواجه شود، یا اصلاً به دست او هم نرسد؛ کشاورز چاره‌ای جز سکوت و تحمل این بار سنگین را ندارد و عجیب این که اغلب آنها تشکل، تعاونی و دفتر حقوقی هم ندارند که به صورت منسجم خواسته خود را مطرح و پیگیری کنند. باید قبول کنیم که مصرف کننده در کشور ما بیشتر از طرف نهادهای سیاسی حمایت می‌شود.

 

واقعاً آیا راه‌حلی نداریم که بتوانیم با آن اقتصاد کشاورزی که حیات جامعه به آن وابسته است را سودآور کنیم و فعالان عرصه کشاورزی عزت ببینند و قدر داشته باشند و در صدر نشینند و عاشقانه به حرفه خود ادامه دهند و مردم بسیاری، به ویژه جوانان هم مشتاق فعالیت در این بستر حیاتی جامعه برای حضور و سرمایه‌گذاری باشند که امنیت غذایی را تأمین می‌کند؟

 

در پاسخ به این سوال که راه‌حل چیست و با چه شیوه‌هایی می‌توان کشاورزی خرده‌پا را سودآورد کرد؟ باید ابتدا به قانون اساسی رجوع کرد. اصل ۴۴ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، نظام اقتصادی کشور را به ۳ بخش تعاونی، دولتی و خصوصی تقسیم کرد و در بخشی از اصل ۴۳ قانون اساسی جمهوری اسلامی تأکید شد که؛ «قرار دادن‏ وسایل‏ کار در اختیار همه‏ کسانی‏ که‏ قادر به‏ کارند ولی‏ وسایل‏ کار ندارند، در شکل‏ تعاونی از راه‏ وام‏ بدون‏ بهره‏ یا هر راه‏ مشروع‏ دیگر که‏ نه‏ به‏ تمرکز و تداول‏ ثروت‏ در دست‏ افراد و گروه‏‌های‏ خاص‏ منتهی‏ شود و نه‏ دولت‏ را به‏ صورت‏ یک‏ کارفرمای‏ بزرگ‏ مطلق‏ درآورد.»

 

براساس این اصول، دولت‌ها به عنوان مجریان قانون باید اولاً کشاورزی را بدنه مهم اقتصاد بدانند و برای تقویت کشاورزی مانند همه کشورهایی که اقتصاد کشاورزی موفقی دارند، کمک کنند تا کشاورزان با بهترین کیفیت نیاز غذایی جامعه را تأمین کنند.

 

پس از آن بدانیم که تعاونی‌های تولید بهترین ابزار فعالیت گروهی برای پیشبرد اهداف کشاورزان خرده‌پا محسوب می‌شود که به منظور تقویت اقتصاد محلی، ایجاد اشتغال و افزایش رفاه اجتماعی تأسیس می‌شوند. به عنوان مثال تسهیلات مالی، دوره‌های آموزشی و مشاوره‌ای به اعضای تعاونی‌ها ارائه می‌شود تا بتوانند به بهبود کیفیت و کمیت تولیدات خود بپردازند. این تعاونی‌ها در زمینه‌های مختلفی از جمله زراعت، تولید محصولات دامی، صنایع تبدیلی و تکمیلی فعالیت می‌کنند. عمده فعالیت این تعاونی‌ها به بهبود معیشت خانواده‌ها و ایجاد شغل‌های پایدار، کاهش هزینه‌ تولید، افزایش قدرت چانه‌زنی در خرید مواد اولیه و فروش محصولات و بهبود دسترسی به مکانیزاسیون و... منجر می‌شود. اما اگر مجموع تعاونی‌های کشور را ۱۰۰ هزار تعاونی در نظر بگیریم ۵۴ درصد آنها تولیدی و بقیه خدماتی و توزیعی هستند و از این رقم نیز تنها ۳۷ درصد در بخش کشاورزی مشغول فعالیت‌اند و چون دامنه فعالیت آنها در میان حدود ۴ میلیون بهره‌بردار کشاورزی کم و محدود است، طبیعتٱ انتظار موفقیت در سطح وسیع برای این تعداد تعاونی‌ هم وجود نخواهد داشت.

 

تعاونی‌ها به عنوان نهادهای مؤثر در عرصه کشاورزی، می‌توانند نقش بسزایی در آموزش و انتقال دانش نوین به کشاورزان ایفا کنند. با برگزاری دوره‌های آموزشی و کارگاه‌های تخصصی، کشاورزان قادر خواهند بود تا روش‌های نوین کشاورزی را فراگیرند و بهره‌وری خود را به طرز چشمگیری افزایش دهند؛ با آفات و بیماریها بهتر مقابله کنند و در زمینه فروش محصولات کشاورزی نیز تأثیرگذارتر باشند. با فروش جمعی محصولات، کشاورزان می‌توانند به بازارهای بزرگتری دست یابند و قیمت بهتری برای محصولات خود دریافت کنند. این امر نه تنها به افزایش درآمد کشاورزان کمک می‌کند، بلکه وابستگی آن‌ها به واسطه‌ها را نیز کاهش می‌دهد. تعاونی‌های تولید با همکاری و همفکری، می‌توانند منابع و امکانات کشاورزان را بهینه‌تر استفاده کنند و با ایجاد ارتباط نزدیک‌تر بین کشاورزان و بازار، موجب پایداری اقتصادی در بخش کشاورزی شوند و به رشد و توسعه این بخش نیز یاری رسانند.

 

با رونق تعاونی‌ها در تجارت داخلی محصولات کشاورزی، اگر شرایطی فراهم شود که تولید کننده در هر بخشی با مصرف‌ کننده نهایی ارتباط نزدیک‌تری داشته باشد، هم مصرف‌ کننده و هم تولید کننده اصلی از این ارتباط بهره‌مند خواهند شد. اما اگر نتوان این زنجیره را به درستی به هم وصل کرد، واسطه‌ها به بازار محصولات کشاورزی وارد خواهند شد و این امر می‌تواند شرایط اقتصادی کشاورزان را به تدریج وخیم‌تر کند.

 

باید به یاد داشت که ظرفیت‌های بخش کشاورزی ما به دلیل تنوع اقلیمی و گستردگی اراضی، بسیار قابل توجه است. با وجود محدودیت‌های منابع آبی، مالی و تشکیلاتی، تلاش محققان و کشاورزان و برنامه‌ریزی‌های مناسب، تولیدات کشاورزی از ۴۰ میلیون تن در ابتدای انقلاب اسلامی، اکنون به ۱۲۵ میلیون تن رسیده که نشان دهنده انجام کارهای وسیعی در عرصه ملی است، اما چون نمی‌خواهیم فعالان عرصه کشاورزی را شهروندان درجه دوم به حساب آوریم؛ باید تلاش کنیم تا میزان سودآوری فعالیت‌های آن‌ها را ارتقا دهیم.

 

با افزایش زنجیره تعاونی‌ها و گسترش ارتباطات آن‌ها با سایر تعاونی‌ها، در بخش تأمین نهاده‌های مورد نیاز و حتی تعاونی‌های مصرف، صادرات و سرمایه‌گذاری، می‌توان به تقویت بنیان‌های تولید و حذف واسطه‌ها رسید. تعاونی‌های موفقی که ملاک کار آن‌ها تنها پول نیست، بلکه تجربه، علم و کاردانی است که می‌تواند کارها را به نفع کشور و ملت پیش ببرد.

 

این تعاونی‌های تولید نه تنها می‌توانند به تأمین نیازهای محلی کمک کنند، بلکه در توسعه صادرات و تقویت اقتصاد ملی نیز نقش مهمی ایفا خواهند کرد. این نهادها به عنوان پل ارتباطی میان تولیدکننده و مصرف‌کننده عمل می‌کنند و با کاهش هزینه‌های تولید و توزیع، به بهبود دسترسی مصرف‌کنندگان به محصولات باکیفیت‌تر هم یاری می‌رسانند.

 

حمایت‌های دولت به بخش کشاورزی هم بیشتر باید در چارچوب تعاونی‌های تولید پیش رود تا تولید کننده واقعی شناسایی و راه فساد و نابودی سرمایه‌های حمایتی دولت به هر نحو گرفته شود و استقبال بهره‌برداران هم برای انجام کارهای گروهی در قالب تعاونی‌های تولید روز به روز افزایش یابد. این رویکرد در هر بخش که انجام شد، به نتایج مؤثر و مفیدی رسید، به گونه‌ای که این اصل به یک حکم قطعی در اقتصاد کشاورزی تبدیل شده است که: اگر قرار است کمکی صورت گیرد، باید به تولیدکننده شود نه مصرف‌کننده. زیرا وقتی به تولیدکننده یاری رسانده شود، در واقع به مصرف‌کننده نیز کمک شده است. زمانی که تولیدکننده کالای خود را با قیمت مناسب و با عشق و علاقه تولید کند، میزان عرضه افزایش می‌یابد و قیمت‌ها به تعادل می‌رسند و زمینه صادرات هم فراهم می‌شود. اگر کشوری بتواند از طریق صادرات محصول، درآمد ارزی کسب کند؛ می‌تواند امیدوار باشد که سنگ بنای توسعه کشاورزی را به درستی گذاشته است، زیرا ورود سرمایه حاصل از سود، زمینه موفقیت کار را در حد گسترده فراهم می‌آورد.

 

#مجید زندی_پایگاه اطلاع‌رسانی وزارت جهادکشاورزی

  • گروه خبری : یادداشت ویژه
  • کد خبر : 191644
مریم  مهدوی
خبرنگار

مریم مهدوی

نظرات

0 نظر برای این مطلب وجود دارد

نظر دهید