آرزوهایی که در آتش سوخت

«مصطفی عبداللهی» بزرگمردی از دیار طبیعت بکر، لرستان، مردی از جنس زمین که مثل درختان ریشه در عشق به این خاک داشت و آنگاه که شرارههای بیرحم به جان جنگل افتادند به دل آتش زد تا ثابت کند از نسل سیاوش است.
«مصطفای بیادعای حامی طراوت زمین»، مثل بقیه دوستانش، بیپناه و بییاور، تنها با امید و عشق به این خاک پاک قهرمانپرور، وقتی که شعلهها، آرامش طبیعت را به یغما و موجودات ضعیف و نحیف جنگل را به تاراج برد، با دستی خالی و قلبی سرشار از عشق به مام وطن، نالههای درختان را شنید و در برابر اندوه جنگل، ققنوسوار در میان شعلههای آتش رقصکنان شولای مردانگی به تن کرد تا زمین بماند و مادر وطن تبدار نشود.
«مصطفی مظلومانه از آرزوهایش گذشت» و برای نجات طبیعت ایستاد تا آخرین نفس ماند، تا آخرین تپش جنگید و جنگل بام خرمآباد را سردر گریبان اندوهی بزرگ و ابدی کرد.
امروز خاک لرستان قهرمانپرور، فرزند قهرمان خود را در آغوش کشید و مصطفی جاودانه شد تا ایران یکبار دیگر به داشتن فرزندان خود ببالد.
واژهها کوچکند در برابر مصطفی اما ما به احترام او در برابر اندوه خانواده عزیزش تمام قد میایستیم و برای تربیت این فرزند رشید ایران به آنها تعظیم میکنیم.
یاد مصطفا و همه مصطفاهای ایران جاودانه باد
مرتضی زیاری
مدیرکل روابطعمومی و اموربینالملل سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری کشور
نظر دهید